ابوریحان بیرونی بنیانگذار فلسفه ی علم مدرن

ابوریحان بیرونی

در فلسفه ی علم مدرن ، در نگاه اول آنچنان جایگاه فرانسیس بیکن (۱۵۶۱-۱۶۲۶ م )  ثابت و محرز است که جای هیچ شک و تردیدی در آن وجود ندارد. اگرچه اقدام بیکن در جهت رهایی علوم از سیطره کلیسا از اهمیت زیادی برخوردار است و می توان او را بانی انقلاب علمی دانست.  اما با مطالعه  تاریخ فلسفه علم در  خاور میانه  بویژه ایران به این نتیجه می رسیم که پانصد پیش از فرانسیس بیکن انگلیسی ، ابوریحان بیرونی ( ۳۶۰-۴۴۰ هـ.ق) ” فیلسوف – دانشمند ” ایرانی و یکی  از چهره های شاخص “عصر طلایی اسلام ( رنسانس ایران )” که  در دوره قرون وسطای اروپا  او  را “استاد بیرونی ” نیز نامیده اند ،  اولین بنیانگذار فلسفه علم  در خاورمیانه بویژه ایران است . او بر خلاف بیکن نه تنها این علم را بنیان گذارده ؛ بلکه تحقیقات و پژوهشهای او در قرن یازدهم میلادی دقیقا براساس روشهای امروزی علوم می باشد، و هنوز هم دقت و دانش عمیق او در رشته های مختلف علوم زبانزد دانشمندان غرب و شرق می باشد.  درحالیکه بیکن بر خلاف بیرونی هیچگاه به دستورالعملهایی خود او برای دست یابی به علم ارائه کرده جامه عمل نپوشانده و مستقلا دست به هیچ پژوهشی نزده است.

 

 

ابوریحان بیرونی

از آنجایی که اوج شکوفایی اندیشه های بیرونی همزمان با دوران رنسانس در ایران است ، بنابراین ابتدا نگاهی اجمالی به پیشینه ی عصر نوزایی در ایران می پردازیم.

پیشینه ی  رنسانس در ایران :   با مطالعه شواهد تاریخی درمی یابیم که هنگامی که جهان غرب در خواب جهــل و بی خبری و همچنین در تاریکی و ظلمت دوران قرون وسطی به سر می بُرد؛ ریشه های رنسانس پیش از قرن یازدهم میلادی به وسیله دانشمندان ایرانی شکل گرفته بود. منظور ما از این رنسانس، همان “عصر طلایی اسلام”  یا به تعبیر صحیحتر ” عصر طلایی فرهنگ و تمدن ایران ” می باشد که  با  روی کار آمدن خلافت عباسیان ( قرن ۳ تا ۸ هـ.ق  – ۱۳-۸ میلادی ) آغاز می گردد. در این دوره ی مهم تاریخی ، ایرانیان نقش مهم و ارزنده ای را در انتقال علوم به غرب برعهده داشتند.  چراکه ایرانیان  [۱] پیش از اسلام با علوم مختلف از قبیل فلسفه ، ادیان ، ریاضیات و طب آشنا

[۱] . ابن خلدون می گوید: “از امور غریب یکی اینست که حاملان علم در اسلام غالبا از عجم بودند خواه در علوم شرعی و خواه در علوم عقلی و اگر در میان علما مردی در نسبت عربی بود در زبان و جای تربیت و پرورش از عجم شمرده می شد و این از آن روی بود که در میان ملت اسلام در آغاز امر علم و صنعت به مقتضای سادگی و بداوت آن وجود نداشت و احکام شریعت و اوامر و نواهی خداوند را رجال به سینه ها نقل می کردند و ماخد آن را از کتاب و سنت به نحوی که از صاحب شرع و اصحاب او گرفته بودند می شناختند. در این هنگام تنها قوم مسلمان عرب بود که از امر تعلیم و تالیف و تدوین اطلاعی نداشت و حاجتی آنان را بدین کار برنمی انگیخت و در تمام مدت صحابه و تابعین وضع به همین منوال بود. ص ۵۴۳ مقدمه ابن خلدون  چاپ مصر. ”

بودند و پس از شروع “نهضت ترجمه ”  یا همان “عصر طلایی اسلام”   بسیاری از آثار آنها از زبان عربی به لاتین ترجمه شد ، و همچنین بسیاری از مولفــــان هم که در حوزه های غیر اسلامی ایران تربیت شده بودند، در دوره اسلامی به تالیف و تدوین مطالب علمی به زبان عربی دست زدند و از این راه در پیشرفت علوم سهم عمده یی به دست آوردند.

از ویژگیهای مهم عصر طلایی فرهنگ و تمدن ایران وجود دانشمندانی است  که در چندین دانش متفاوت سر رشته داشته و در آن سرآمد روزگار خویش بودند، و پژوهشها و دست آوردهای بسیار ارزنده ای را به جامعه بشری شرق و غرب تقدیم کردند.  در خلال این دوران ، تعداد حکیمان و پژوهشگرانی که در چند زمینه علمی فعالیت داشتند بسیار بیشتر از دانشمندانی است که تنها در یک رشته تخصصی تحقیــــــــق و مطالعه می کردند؛ [۱]  و بیرونی یکی از  شخصیت های برجسته همین دوره به حساب می آید ، که جایگـــاه ویژه ای  را در تاریخ  “رنسانس ایران ” از آن خود کرده است . بیرونی به خاطر جامع الاطراف Polymath )  ( بودن و داشتن دانش عمیق در همه حوزه های گوناگون علوم ، به عنوان “مرد رنسانس – Renaissance man ” نامیده می شود. واژه  های “مرد رنسانس” و “انسان جهانی ”  عموما توصیف کننده  ی انسانهایی هستند که در حوزه وسیعـی از موضوعات نسبت به دیگران برتری دارند. و به این خاطر است  که بیرونی همزمان به عنوان پدر هندسه ، پدر روش قانونمند ادیان تطبیقی، و پدر مردم شناسی  و زبان شناسی نوین نامیده می شود. این بدین معناست که بیرونی آنچنان در حوزه های گوناگون معرفت پیشرفت کرده که  می تواند  نظرش را در باره همه آنها مطرح کند . و به همین دلیل است  که جرج سارتن معتقد است که قرن ۱۱ میلادی به خاطر تلاشهای خستگی ناپذیر، دانش ژرف، و دقت در تحقیقات و  تاثیر گذاریهای ارزشمند  بیرونــــــــی در غرب می بایست ” قرن بیرونی” نامگذاری گردد؛  چرا که او  به پیشبرد و گسترش روش علمی در فلسفه و علوم  بیشترین کمک را انجام داده است.[۲]

به جرات می توان گفت که  آثار دانشمندان عصر  طلایی اسلام ، بویژه دانشمندان ایران نه تنها در شکل گیری انقلاب علمی قرن ۱۶ و ۱۷ غرب تاثیر بسزایی داشته ، بلکه قبل از آن نیز در شکل گیری نهضتی دیگری به نام  ” اولین مشعل داران علم یا نخستین پیشگامان علم ” در اروپا  نیز اهمیت بسزایی داشته است. این جنبش درست در اوج قدرت  دوران قرون وسطی پا به عرصه وجود می نهد، یعنی زمانی که همه ی علوم  تحت تسلط کامل کلیسا و دین قرار داشت و تدریس علوم اساسا از

[۱] . از دیگر دانشمندان جامع الاطراف ایرانی می توان به : ابن سینا،  فارابی ،محمد بن موسی خوارزمی،   فخر رازی، محمد بن جریر طبری، و خواجه نصیر الدین طوسی ، قطب الدین شیرازی اشاره کرد.

[۲] . جرج سارتن در کتاب مشهور خود درباره ی تاریخ علم، بر ایرانی بودن ابوریحان تأکید کرده است.

اختیارات آنها کلیسا بود و هیچ حرکتی خارج از حوزه دین و نظام مستحکم کلیسا قابل تبیین نبود. در واقع کلیسا و دین نوعی اقتدار همه جانبه در تمامی حوزه های : سیاست ، اقتصاد، جامعه ، فرهنگ و علوم را به خود اختصاص داده بودند. در حقیقت خدمت بزرگتی که  این مشعل داران علم در قرون ۱۱ و ۱۲ میلادی انجام می دهند این است که آنها  کتابهای علمی دانشمندان “عصر ترجمه” که بخش عمده ای از آن متعلق به دانشمندان بزرگ ایرانی همچون : زکریای رازی ، ابوریحان بیرونی ، ابوعلی سینا ، کمال الدین فارسی ، ابوموسی خوارزمی … بود را از زبان عربی به زبان لاتین ترجمه  و بدین ترتیب نقش بسیار مهمی را در انتشار و معرفی آثار این بزرگان علم ایران به جهان ایفاء کردند. در حقیقت این پیش آهنگان علوم خود افراد صاحب نفوذ و از مقامات مهم کلیسا یی بودند که از بطن خود مذهب کلیسا برخاسته بودند. از مهمترین این دانشمندان می تـوان به : آدلارد باثی انگلیسی ، جرارد کرمونایی ایتالیایی ، مایکل اسکات اسکاتلندی ،رابرت گروس تست انگلیسی، راجربیکــن انگلیسـی  – که فرانسویها به او «رژه بیکن» می‌گویند – و آلبرتوس ماگنوس یا “آلبرت کبیر” آلمانی  اشاره کرد. اما ، رابرت گروس تست و راجر بیکن و  آلبرتوس ماگنوس، ما را به آنچه که اینک باید علم غربی بخوانیمش نزدیک تر ساختند.

ابوریحان بیرونی پایه گذار فلسفه ی علم در  رنسانس ایران و غرب  :

بیرونی که به خاطر تلاشهای خستگی ناپذیر، بی طرفی و بی غرضی ، حقگویی ، دانش عمیق و وسیع ، دقت بی مانند در تحقیقات و مشاهدات علمی اش  در جهان غرب بسیار شناخته شده است، و  در زمره یکی از بزرگترین و  همچنین نخستین نمایندگان  و سردرمداران مشاهد ات تجربی و روشهای  تحقیقات آزمایشگاهی محسوب می گردد.  همچنین گفته می شود که بیرونی اولین دانشمندی است که هر نوع خرافه پرستی را در قلمرو علم محکوم می کند. او معتقد است که خرافه پرستی نتیجه  جهل و فقدان دانش کافی است؛  و هر گاه که نوع بشر نتواند قوانین طبیعت را درک کند به خرافه پرستی پناه  برده  است.

بیرونی به دو عقیده ی خرافی مردم زمان خود اشاره می کند ؛ یکی آنکه اگر یک افعی به زمرد خیره شود ، قوه ی بینایی اش را از دست می دهد و دومی   سمی بودن الماس می باشد. بیرونی هر دو این موارد را بارها  مورد مشاهده و آزمایش قرار داده  و توضیح می دهد که  این آزمایشات برای برطرف کردن شک خودش نبوده است ، چرا که او به خوبی از نتیجه ی  آن آگاه بوده ؛  اما  این آزمایشات را تنها به این خاطر انجام داده تا  مردم عامی را آگاه کند و آنها به اشتباهشان پی ببرند.”

چراکه به هیچ وجه ابوریحان بیرونی به تقلید کورکورانه آرام نمی گرفت و تا چیزی به وسیله ی تجربه  و آزمایش حسی بر خودِ او کشف نمی شد آن را باور نمی داشت. یعنی همان روشی که چندین قرن بعد توسط غربیان بکار گرفته شد و اکنون نیز اساس روشهای علمی نوین بر پایه آن استـــــوار می باشد.

علاوه بر این ، بیرونی به دانشمندان دیگر توصیه می کند که غیر ممکن است علم و دانش  را بتوان با محدودیتهای مذهبی ، نژادی و قومی محدود کرد.  به عنوان مثال او ابزاری برای تعیین اوقات مذهبی اختراع کرده بود ؛ که متاسفانه به خاطر نفوذ امام مسجد غزنه ،  خلاف شرع شناخته شد. چرا که بیرونی آن را براساس تقویم و محاسبات دانشمندان یونانی طراحی کرده بود. بیرونی در باره این واقعه ی  ناراحت کننده  و تاثر برانگیز در یکی از نوشته هایش می نویسد : ” امام مسجد، فرد بسیار احمق و نادانی است که اجازه استفاده از این ابزار علمی را به ما نمی دهد. چرا که او فکر می کند که این ابزار متعلق به بیگانگان بوده و او شرعا اجازه نمی دهد که از این وسیله استفاده کنیم. این بدین معناست که ، ما باید از خوردن و راه  رفتن دست بکشیم ؛ به خاطر اینکه یونانیها هم مثل ما غـــــذا می خورند و راه می روند.

خلاصه آنکه بیرونی  هرگز کورکورانه سنتهای گذشتگان را نمی پذیرفت ، بلکه ابتدا آنها را مورد نقد و بررسی قرار می داد و هر آنچه را که بر خلاف طبیعت و عقل بود و در قالب تجربه و آزمایش حسی قرار نمی گرفت همچون کاه از گندم جدا می کرد؛ و این همان روشی است که چندین قرن بعد توسط غربیان به کار گرفته شد و اکنون نیز اساس روشهای علمی نوین بر پایه ی آن استوار می باشد.

تلاقی اندیشه های عقل گرایی و تجریه گرایی در آثار بیرونی  :

ابوریحان بیرونی  نخستین فیلسوف – دانشمند ایرانی است که  تمامی پژوهشهای علمی – فلسفی همزمان مشحون از دیدگاههای عقل گرایی و تجربه گرایی اوست و خیلی پیشتر از ایمانوئل کانت آلمانی   (۱۸۰۴-۱۷۲۴ میلادی) که  چهره محوری فلسفه غرب در عصر روشنگری و فلسفه جدید ، تجربه گرایی و عقل گرایی مدرن را در قرن ۱۱ میلادی  در هم آمیخته ، و از این دو روش علمی برای حوزه های گوناگون تحقیقاتش استفاده می کرده است  . بیرونی  یادآوری می کند که : “کسانی که به دروغ و عقاید واهی متوسل می شوند همواره از عقل گرایی و اثبات آن به دور بوده و از آن دوری می جویند. ”

همان طور که گفته شد اقدام مهم بیرونی در قرن ۱۱  دقیقا همان کاری است  که   ایمانوئل کانت آن را در عصر نوزایی ارائه و تا به امروز هم تاثیر مهم وی در مابعدالطبیعه ، معرفت شناسی ، اخلاق ، فلسفه سیاسی ، زیبایی شناسی و دیگر حوزه ها ادامه دارد. کانت استدلال می کند که فاهمه انسان ، منشاء قوانین عمومی طبیعت که تشکیل دهنده همه تجربه ماست؛ و عقل انسان است که قانون اخلاقی را به ما می دهد که این قانون ، مبنای ما برای باور به خدا، آزادی و جاودانگی است ؛ بنابراین، شناخت علمی ، اخلاق و باور دینی متقابلا سازگار و مورد اطمینانند زیرا همه آنها متکی به بنیان یکسان “خود آیینی ” انسانند.

خلاصه آنکه روشهای بیرونی به اقتضای موضوع، اگر از مسائل عقلی نظری بود ، دلایل ریاضی و برهان منطقی را بکار می برده است ، اما اگر از امور حسی بود از تجربه ، مشاهدات مکرر (استقرایی – تجربی ) و در صورت لزوم از حدس و شهود عقلانی خود نیز کمک می گرفته و همان را پایه ی رد و قبول خود قرار می داده ، خواه این نتیجه گیری با افکار و آرای دیگران موافق یا مخالف باشد.

فرانسیس بیکن  پایه گزار فلسفه ی علم در رنسانس غرب :

همان طور که گفته شد فلسفه ی علم نسبت به بسیاری از شاخه های فلسفه  بسیار تازه و جوان است و دیدگاههای جدیدی را در فلسفه مطرح می کند. و فرانسیس بیکن پس از ارسطو  نخستین فردی است که به عنوان پیشگام فلسفه ی علم و از بانیان انقلاب علمی محسوب می شود. بیکن معتقد بود  که برای دانستن ” قوانین توصیفی ” یا قوانین طبیعت ، بحثهای استقرایی ناکافی هستند. اساس فلسفه ی بیکن تماما عملی بود، یعنی کوشش در این که بشر به وسیله اکتشافات و اختراعات علمی بر نیروهای طبیعت غالب شود. یا به عبارت دیگر بیکن باور داشت که با کمک قیاس ، تجربه و آزمایش و مشاهده، می توانیم بر حوزه قوانین طبیعت مسلط شویم.  فرانسیس بیکن معتقد بود که :”علم بر انسان و جهان تسلط دارد ” و “بر طبیعت نمی توان مسلط گشت مگر آنکه از قوانین آن آگاهی یابیم.”

فرانسیس بیکن بر این باور بود که در گرد آوری و استخراج اطلاعات نباید به حافظــه اعتماد داشت ، بلکه یافته ها و نتایج مشاهدات را در کاغذ ضبط و ثبت نمود. او برای به دست آوردن قوانین علمی که حاصل همین استخراج و گرد آوری داده ها  می باشد ، به دانشمندان دو روش اصلی را توصیه می کرد. اول ، آنها باید تا آنجا که می توانند داده ها را جمع آوری کنند. دوم جداول طبقه بندی شده ای برای داده های جمع آوری شده طراحی کنند. سپس دانشمندان باید داده های علمی  را در آن جدولها به طورمنظم قرار بدهند. در این روش ، قوانین علمی همزمان از میان آن  داده های علمی  جمع آوری  می شوند.

بررسی اجمالی روش شناسی ابوریحان بیرونی و فرانسیس بیکن  :

پس از معرفی اجمالی این دو شخصیت برجسته ، حال نکته مهم اینجاست که در روش شناسی علمی بیرونی و بیکن برخی شباهتها و تفاوتهایی  به چشم می خورد که در زیر به آنها اشاره می کنیم :

۱) روش شناسیِ علمی مشابه هر دوی آنها عبارت است از : الف ) قیاس ، ب) تجربه ، ج) مشاهده و آزمایش ؛ و هر دوی آنها متفق القول براین نکته باور داشتند که با کمک  قیاس، آزمایش، تجربه و مشاهدات می توان قوانین طبیعت را دریافت .

۲) بیکن همانند بیرونی از استدلالهای  قیاسی تبعیت می کند؛ ولی چون  حدود ۵۰۰ سال قبل از او  بیرونی همین روش را در تحقیقات علمی خود  استفاده می کرد ؛ بنابراین بنیانگزار این روش ابوریحان می باشد  ودر واقع  بیکن  به عنوان پیرو بیرونی ،در تحقیقات علمی اش شناخته می شود. ۳) برخلاف فرانسیس بیکن ، بیرونی همراه با مشاهدات دقیق و تیزبینانه، بینشها  و پیش بینی های علمی اش (ساختن فرضیه های علمی) ، تسلط و چیرگی خاصی بر تمامی علوم دارد.

همان طور که برتراند راسل هم در جلد سوم تاریخ فلسفه غرب روش به این نکته مهم اشـــــــــاره می کند: ”  روش  بیکن ، از آن جهت که بر فرضیه تاکید کافی ندارد معیوب است . وی امیدوار بود که تنها تنظیم و ترتیب معلومات بتواند فرضیه ی صحیح را آشکار سازد، و حال آنکه این امر به ندرت اتفاق می افتد. اصولا ساختن فرضیات دشوارترین قسمت کار علمی است ، و قسمتی است که مستلزم توانایی بسیار است. تاکنون هیچ روشی پیدا نشده است که ساختن فرضیات را بر طبق قاعده ممکن سازد. ”

همچنین نویسنده کتاب “تاریخ علم کمبریج ” به مطلب جالبی در تعریف علم اشاره می کند :” علم ، تنها گردآوری حقایق نیست – هر چند که این نیز ضروری است – بلکه نظام ارتباط متقابل و منطقی حقایقی است که با هم یک فرضیه یا نظریه را تشکیل می دهند. این نظریه خود در هر زمان که پدید آمده باشد ، جامه بینش کلی همان زمانه را به تن دارد.  نظریه باید آن قدر صحت داشته باشد که مغزهای تعلیم یافته با تفکر منطقی را به خود جلب کند؛ و در عین حال آن قدر گشاده بن باشد که توسعه و تطابق  در پرتو مدارک بعدی را پذیرا گردد.

۴)  ابوریحان بیرونی برخلاف فرانسیس بیکن همزمان به عنوان یک دانشمند  عقل گرا و هم تجربه گـــرا شناخته می شود.

۵) نکته بسیار مهم این است که بیرونی در نوشته های خود یادآوری می کند که همواره مایل است از منابع دست اول استفاده کند ، به همین دلیل بر بیشتر زبانهای زنده و کاملا رایج آن دوره مثل : یونانی،  عربی، عبری، سوری، سانسکریت و برخی لهجه ها همچون خوارزمی و پهلوی ،چیره بوده و حتی در خیلی موارد به شکل تطبیقی از  ترجمه ها و برگردان متون استفاده می کرده است.

  1. بیرونی بر خلاف بیکن در بیشتر حوزه های علوم نیز تحقیقات بی شماری دارد، و روشهای علمی بیرونی از بسیاری جهات شبیه روشهای علمی امروزی می باشد. روش او در تحقیق به حدی دقیق است که هنوز هم صحت و دقت تحقیقات علمی او ارزش و اعتبار خود را ازدست نداده اند، و هنوز تکنیکها و روشهای  مورد استفاده بیرونی  در هزار سال  پیش توسط دانشمندان امروزی شرق و غرب  قابل تحسین است.

***

 

براساس شواهد و مدارک تاریخی که ارائه گردید ، می توان ابوریحان بیرونی را قبل از فرانسیس بیکن و پوزیتویسم های منطقی قرن ۲۰ میلادی بنیانگزار واقعی فلسفه علم مدرن نامید. همان طور که گفته شد دوران اوج و شکوفایی ابوریحان مصادف با  دوران خلافت عباسی اول یا همان عصر طلایی اسلام (رنسانس ایرانی ) می باشد. یعنی درست همان دورانی که غرب در دوران “قرون وسطا”  بسر می برد؛ و همه حوزه های علوم تحت اختیار کلیسا بود . با این وجود می بینم که نام این دانشمند بزرگ طی قرون وسطا در اروپا به عنوان دانشمندی بزرگ شناخته شده بوده است همچنانکه در متون کهن فرانسوی نام بیرونی به عنوان  ‘Maitre Aliboron’ یا همان “استاد بیرونی” زبانزد بوده است. و این همان دلیلی است که باعث می گردد تا نیمه اول قرن پنجم ق / یازدهم م را جوج سارتون “عصر بیرونی ” بنامد. و در همین قرون یازدهم و دوازدهم میلادی است که “نخستین پیشگامان علم” در اروپا  با آثار بیرونی و دیگر دانشمندان ایرانی آشنا می گردند. همان طور که گفتیم  دانشمندان غربی براین باور هستند که  پژوهش علمی به روش نوین  تنها پس از عصر نوزایی در اروپا آغاز گردیده و فرانسیس بیکن را سردمدار این نهضت عظیم معرفی می کنند چرا که او آثاری را تالیف کرده که در آن دستورالعلمهایی را برای انجام پژوهشهای علمی به محققین این راه ارائه کرده است ، هر چند که خود هیچ گاه ، براساس ضوابطی که ارائه کرده ، پژوهشی را انجام نداده است. اما کاری که اروپاییان مدعی هستند که در انقلاب علمی قرن شانزدهم میلادی انجام دادند ، بیرونی در قرن یازدهم میلادی انجام داده است ، بدین معنا که بیرونی به آثار گذشتگان خود – اعم از آثار عقلی و نقلی –  نخست به دیده ی تردید و انکار نگریسته ، آنها را در بوته ی عدم قبول می گذاشت تا خلاف آن با توجه به دلیل قاطع معلوم شود؛ یعنی تا وقتی که خود او شخصا غور و بررسی و تحقیق نمی کرد ، هرگز مطلبی را نمی پذیرفت .

همان طور که پیشتر گفته شد  روشهای بیرونی به اقتضای موضوع، اگر از مسائل عقلی نظـــری بود ، دلایل ریاضی و برهان منطقی را بکار می برده است ، اما اگر از امور حسی بود از تجربه ، مشاهدات مکرر (استقرایی – تجربی ) و در صورت لزوم از حدس و شهود عقلانی خـــــــود کمک می گرفته و همان را پایه ی رد و قبول خود قرار می داده ، خواه این نتیجه گیری با افکار و آرای دیگران موافق یا مخالف باشد.

 

منابع مورد استفاده :

– اذکایی ، پرویز، ابوریحان بیرونی ، طرح نو، تهران ،چاپ دوم ۱۳۷۵٫

– ابن خلدون ، عبدالرحمن ، مقدمه ، محمد پروین گنابادی ، علمی و فرهنگی ، تهران ، ۱۳۷۹٫

– بیرونی ، ابوریحان ، التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، استاد جلال الدین همایی، بابک، تهران ، ۱۳۶۲٫

– بیرونی ، ابوریحان ، آثار الباقیه، اکبر داناسرشت، امیرکبیر، تهران ، ۱۳۶۳٫

– بیرونی ، ابوریحان ، الصیدنه ، ابوبکر بن علی بن عثمان کاسانی ، به کوشش منوچهر ستوده، ایرج افشار،  جلد اول ،    دانشگاه  شهید بهشتی ، تهران ، ۱۳۸۷٫

– تیچمن ، جنی ؛ اوانز، کاترین ، فلسفه به زبان ساده ، اسماعیل سعادتی ، تهران ۱۳۷۹٫

– راسل ، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، نجف دریابندری ، جلد ۳، کتابهای جیبی ، تهران ،چاپ سوم ۱۳۴۸٫

– رنان ، کالین ، تاریخ علم کمبریج ، حسن افشار، نشر مرکز، ۱۳۶۶٫

– صفا، ذبیح ا…، تاریخ ادبیات در ایران ، ج ۱ ، فردوس، تهران ، چاپ هفدهم ۱۳۸۵٫

– فروغی، م، سیر حکمت در اروپا، ج ۱، زوار،تهران ، چاپ دوم  ۱۳۷۶٫

– کرامتی ،یونس ، ابوریحان بیرونی متفکر و آزاد اندیش، امیرکبیر، تهران ، ۱۳۸۵٫

-Biruni. A; Al-Biruni’s India; Sachau.E; Rupa Pub.; New Delhi; 2007.

-Biruni. A; Al-Jamahir fi Marefat-e- Al-Jawahir; Mohammad Said. (tr.); Pakistan; Hijra Council;    Islamabad; 1930.

El -Ghrari.H; Architects of the Scientific Thought in Islamic Civilization; Publication of the Islamic Educational, Scientific and Cultural Organization; Kingdom of Morocco; 2003.

-Mujtabae.F; Aspects of Hindu-Muslim Cultural Relation; Iranian) Institute( of Philosophy; Tehran; 2007.

– فضل ا…. ر. مجله راهنمای کتاب ، مقاله شخصیت علمی بیرونی، شماره ۱۷٫

– وامقی. ا، مجله آینده ، مقاله نوشته های بیرونی در زبان فارسی .

https://WWW. List of Renaissance  Men; Last modified 1 November 2013; at 19:43.

-https://fa.wikipedia.org/wiki/ایمانوئل_کانت; ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶; at  ۱۴: ۱۹٫

– https://fa.wikipedia.org/wiki/فلسفه_علم; ۱۴ اکتبر ۲۰۱۶; at  ۱۴: ۲۲٫

-https:// WWW.1001 inventions,com; by the Foundation for Science, Technology and Civilization (FSTC),Uk.

https://WWW.Wikipedia; the History of Geography, last modified on 13 Sep 2014; at 23:27

http://WWW.Wikipedia. Abu Reyhan al-Biruni; last modified  ۲ September 2014; at 20:55

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 3 =