نهضت اصلاحات دینی که به دست “مارتین لوتر – Martin Luther”کشیش اصلاح طلب و متجدد آلمانی (۱۴۳۳-۱۵۴۶ میلادی ) بدعت گذاشته شد، یکی از اتفاقات بسیار تعیین کننده و سرنوشت ساز “عصر نوگرایی ” یا ” عصر رنسانس” است . کلیسای کاتولیک در طول قرون و اعصار رفته رفته فاسد شده بود، و نیاز به یک اصلاح گر دینی ، شدیداً احساس می شد تا در برابر سلطه ی خودکامانه ی کلیسای رُم بایستند. بدین ترتیب “مسیحیت غربی ” توسط جنبشی که از آن پس “Reformation” یا “اصلاحات دینی ” نام گرفت ، به دو نیم شد و کلیسای پروتستان پا به عرصه ی وجود گذاشت؛ و مارتین لوتر به عنوان “مصلح دین پروتستان” با مقامات “کلیسای کاتولیک ” رومی مبارزه ی خود را آغاز کرد.
اما حدود ۴۰۰ سال پیش از مارتین لوتر و نهضت اصلاحات دینی او؛ که نقش بسیار مهمی در شکل گیری رنسانس غرب برعهده داشت ، این ابوریحان بیرونی (۳۶۰- ۴۴۰ هـ.ق) “فیلسوف – دانشمند” ایرانی است که اندیشه های نوینی را در این زمینه مطرح می کند. بیرونی به عنوان نخستین آشتی دهنده ی عقاید دینی و بنیانگذار “ادیان تطبیقی” علمی ، سه راهکار بنیادی زیرا برای اصلاح مشکلات دینی ارائه می دهد:
(۱) متوقف شدن خرافات، تعصب و فرقه گرایی ؛
(۲) در نظر گرفتن حساسیت های دینی ؛
(۳) دریافت های متقابل ادیان از یکدیگر.